1- دانشگاه خوارزمی ، shadrooy@khu.ac.ir
2- دانشگاه خوارزمی
چکیده: (6 مشاهده)
حسینقلی مستعان پرکارترین نویسندۀ پاورقی در ایران است. غالب داستانهای مستعان درونمایۀ عشقی و اجتماعی دارد. این داستانها اغلب یک شخصیت محوری زن دارد که در گیرودار عشقی سوزناک بهسوی سرنوشت خود حرکت میکند. جامعۀ ایران که در دورۀ رضاشاهی تحولات فرهنگی گستردهای را از سر میگذراند موجب نگرانی حسینقلی مستعان میشود. او این تحولات را برای جامعه مخرب میداند و در آثارش میکوشد با نشاندادن جاذبۀ هوسرانی و تباهی شومی که در پی دارد، مخاطب را برانگیزد که فریب زرقوبرق جامعه شبه مدرن را نخورد. مستعان در کنشی همدلانه با زنان تلاش میکند جامعهای را که غرق فسادهای اجتماعی تلقّی میکند اصلاح کند؛ اما این کوشش همدلانه دارای زبانی جنسیتزده و سرشار از کلیشههای جنسی است. در این مقاله آثار مستعان از نظر جنبشهای برابریخواهانه بازخوانی خواهد شد. در این مقاله از منابع کتابخانهای و با رویکردی توصیفی – تحلیلی به مفاهیمی چون ناموس، جامعۀ آلامُد (مُدگرا) و زن پرداخته خواهد شد. یافتههای پژوهش حاضر نشان میدهد مستعان دغدغۀ اصلی خود را مبارزه با فساد اخلاقی و شیوع هوسرانی در جامعه قلمداد میکرده است. تحلیلها نشان میدهد که شخصیتپردازی زنان در آثار مستعان به دو گونه قهرمان و فریبخورده محدود شده است؛ این دوگانگی، بازتابی از نگاه کلیشهای و پدرسالارانه نویسنده به «دیگریسازی» زن است. در مجموع، یافتههای این تحقیق تأکید میکند که مستعان زن را در جایگاه فرودست «دیگری» قرار داده و در قالب فرهنگ ناموسی، او را صرفاً «جنس دوم» میبیند. این رویکرد، با مبانی نظری فمینیسم و اهداف جنبشهای برابریخواهانه مبنی بر نفی کلیشههای جنسیتی و دستیابی به برابری کامل جنسیتی در تضاد بنیادین است.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
ادبیات داستانی